فصل چهارم: خاطرات آیت الله محمود قوچانی
خاطره خرید گلابی گران قیمت و عکس العمل امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

خاطره خرید گلابی گران قیمت و عکس العمل امام

‏مرحوم آقای فرقانی نقل می‌کرد: امام کسالت پیدا کرده بودند، برای معاینه ایشان پزشک ‏‎ ‎‏آوردند. پزشک دستور داد برای مزاج امام ایشان باید گلابی استفاده کنند. بر اساس ‏‎ ‎‏سفارش پزشک، آقا من را خواستند و گفتند: آقای فرقانی بروید و برای من نیم کیلو ‏‎ ‎‏گلابی بخرید و بیاورید. من به بازار رفتم. آن ایام گلابی در بازار کمیاب بود. فقط ‏‎ ‎‏مغازه‌ای در نجف بود که همیشه جنس لوکس داشت و اگر گاهی میوه‌ای در عراق ‏‎ ‎‏کمیاب بود در مغازه او پیدا می‌شد. گاهی سیب لبنانی هم می‌آورد و این جنس‌های ‏‎ ‎‏لوکس را با تشریفات در مغازه می‌چید. برای تزیین بیشتر میوه‌ها را لای علف‌های ‏


‏یونجه سبز قرار می‌داد. صاحب مغازه پیرمرد تند و خشنی بود و مقابله کردن با او آسان ‏‎ ‎‏نبود. پیش خودم گفتم: شاید او گلابی داشته باشد. رفتم و دیدم بله، گلابی‌ها را داخل ‏‎ ‎‏مغازه چیده است. دیدم رویم نمی‌شود به او بگویم نیم کیلو گلابی بده چون اگر بگویم ‏‎ ‎‏می‌گوید من به خاطر نیم کیلو گلابی نمی‌توانم وضعیت اینجا را به هم بریزم. گفتم: ‏‎ ‎‏یک کیلو گلابی برای من بکش. گلابی را خریدم و بردم به اندرون دادم تا خدمت امام ‏‎ ‎‏ببرند. بعد از هفت ـ هشت دقیقه امام من را خواستند و فرمودند: آقای فرقانی شما ‏‎ ‎‏چقدر گلابی گرفتید؟ گفتم: آقا یک کیلو. فرمودند: من گفتم نیم کیلو نیاز من است، ‏‎ ‎‏ببرید و نیم کیلویش را پس بدهید. امام به من فرموده بودند نیم کیلو گلابی تهیه کنم اما ‏‎ ‎‏من ماجرا را به ایشان نقل نکردم و اگر گلابی‌ها را می‌بردم و به آن آقا می‌گفتم ‏‎ ‎‏نیم کیلویش را پس بگیر ما را به ناسزا می‌بست. رفتم ترازویی پیدا کردم و نیم کیلویش ‏‎ ‎‏را جدا کردم دادم خدمت امام و نیم کیلوی دیگر را خودم برداشتم. زندگی امام ‏‎ ‎‏این گونه بود. آن چیزی را که امروز نیاز داشت تهیه می‌کرد و به فکر یک روز و چند ‏‎ ‎‏روز دیگر نبود.‏